چشماتو ببند و برو به جانویی ی سال 1888 زمان خوناشام ها جایی که دیمن و استیفن در حوالی انگلیس زندگی می کردند زندگی آنها به نظر عالی میاد ولی کاملا دور از عالی بودنه زمانی که خوناشام زنان و مردان رو به قتل می رساندند یکی دوست داشت خوناشام بشه اسمش؟جک
اون دوست داشت بشه"جک چاک دهنده" با وجود قتل و خون و خیلی چیزای دیگه حتی تو اگه همه ی اینا را میدونستی باز دوست داشتی اون زمان باشی
نقل از جلد 4 کتاب خاطرات استیفن
قسمتی از جلد 4
“Not even caring about the curious way George was eyeing me, I turned to the page, the newspaper shaking in my hands. Yes, the murder was gruesome, but it was achingly familiar. I stared back at the line drawing on the front page of Mary Ann. Her blank face was tilted toward the sky, unimaginable horror evident in her unblinking eyes. That wasn’t the work of a jilted lover or a desperate thief. It was the work of a vampire.”
"حتی دیگر نمیتوانم از راه جرج کنجکاو مراقبت کنم من به این صفحه خیره شده بودم در حالیکه روزنامه در دستانم می لرزید و به خط اول صفحه اول خیره شده بودم صورت خالی از خون مری ان که به آسمان خیره شده بود و به قتل رسیده بود این کار نه کار عاشق شکست خورده ای است نه کاردزدی بلکه کار یک خوناشام است